چرا ادبیات «الناز سخاییان» مهم و نگرانکننده است؟!

به گزارش «نبض فناوری»، سوالات فوق، زمینه ساز شکل گیری مجادلاتی میان کاربران فارسی زبان در شبکههای اجتماعی مختلف شده که هنوز با قوت و قدرت ادامه دارد و حتی وارد فازهای تازهای شده است. کشمکشی که نقطه شروع آن، انتشار فیلم کوتاهی از اظهارات «الناز سخائیان»، مدیرعامل شرکت نستله ایران در یک رویداد است.
آن گونه که در ویدئوی برش خورده از رویداد «نکست شیفت» مشخص است، خانم مدیر به شدت در استفاده از لغات انگلیسی افراط میکند تا جایی که ترجیح میدهد به جای استفاده از لغت روزمره و پرکاربرد «خرید»، از «buy کردن» استفاده کند. ادبیاتی که موجب تعجب بسیاری شد و غائلهای به پا کرد که هنوز ادامه دارد.
البته استفاده از کلمات بیگانه و به طور خاص، انگلیسی، چیز تازهای نیست و بسیاریمان تا حدی به آن مبتلا هستیم، اما وقتی پای کسبوکار در میان میآید و به طور خاص شاهد استفاده بیشتر از این کلمات در دنیای کسبوکارهای مدرن هستیم، ماجرا کمی فرق میکند و از جنبههای دیگر هم قابل تامل به نظر میرسد.
شاید زبان و ادبیات در دنیای فناوری یک مسأله پیش پاافتاده به نظر بیاد، اما وقتی بهطور غیرمستقیم تأثیرات آن را بر زیست بوم فناوری و جامعه بررسی میکنیم، اهمیت واقعی آن آشکار میشود چراکه نشانهای واضح از فاصله خطرناکی است که میان دنیای فناوری و زندگی روزمره مردم ایجاد شده است.
استفاده مفرط از واژگان انگلیسی و زبان تخصصی، که بیشتر به دنیای نخبگان و فعالان این حوزه تعلق دارد، میتواند مانعی برای ارتباط مؤثر با عموم مردم باشد. این گسست نه تنها در سخنرانیها، بلکه در محصولات و خدماتی که توسط این اکوسیستم تولید میشود، خود را نشان میدهد؛ محصولاتی که ممکن است نیازهای واقعی مردم را نادیده بگیرند.
اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود. زمانی که اکوسیستم فناوری از جامعه جدا میشود، ممکن است با مشکلاتی مواجه شود که مستقیم یا غیرمستقیم گریبان کاربران این فناوریها را میگیرد؛ مشکلاتی مانند تصمیمهای اتخاذ شده در نهادهای تنظیم گر که فعالان این حوزههای نوآورانه به نوعی از نقش آفرینی در اتخاذشان انصراف دادهاند!
نمونه بارز این ماجرا، سرنوشت اکوسیستم رمزارزها در ایران است؛ جایی که این صنعت در خلأ نظارت و ارتباط با بدنه سیاستگذاری کشور رشد کرد، اما همین که بزرگ شد، بانک مرکزی در یک تصمیم ناگهانی درگاههای پرداخت صرافیهای رمزارز را به مدت یک ماه و نیم مسدود کرد تا بسیاری از کسبوکارهای فعال در این حوزه برای مدتی فلج شده و کاربران این پلتفرمها مستاصل گردند.
این تنها یکی از نمونههای تأثیر جداافتادگی اکوسیستمهای نوآورانه از بطن جامعه است. وقتی نخبگان و مدیران این حوزهها در دایرهای بسته با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، نه تنها زبانشان از زبان مردم دور میشود، بلکه شیوه تصمیمگیری و سیاستگذاریشان نیز کمترین ارتباط را با نیازهای واقعی جامعه پیدا نمیکند.
نتیجه چنین شرایطی، هم در سطح محصولات و خدمات، هم در تعامل با نهادهای ناظر و هم در مواجهه با کاربران نهایی، بحرانهایی را رقم میزند که نمونههای آن را پیش از این بارها و بارها دیدهایم. مشکلی بزرگ که اگر وجود نمیداشت، خانم مدیرعامل یا برگزارکنندگان رویدادی که فیلم فوق، برشی از آن است، در صدد توضیح بر میآمدند نه اینکه کنار بایستند و به تماشای مناقشه شکل گرفته بنشینند و احتمالا نگران تبعات احتمالی ماجرا باشند!