کد خبر: ۳۶۴۸۷
|
۲۷ تير ۱۴۰۲ | ۱۴:۴۲

ظرف سه سال می‌توانیم ۱۰ غول فناوری داشته باشیم

دکتر دهقانی فیروزآبادی، معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری در گفت‌وگوی تفصیلی با روزنامه «فرهیختگان» ضمن مروری بر روند فعالیت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از ابتدا تاکنون به تشریح اولویت‌های کاری معاونت در دوره جدید، گزارشی از وضعیت کنونی اکوسیستم دانش‌بنیان کشور پرداخته است.

ظرف سه سال می‌توانیم ۱۰ غول فناوری داشته باشیم

به گزارش «نبض فناوری»، مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی، معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش بنیان ریاست جمهوری اعلام کرد، بخش اول گفت و گوی دکتر دهقانی فیروزآبادی با گروه دانشگاه روزنامه فرهیختگان (ابوالفضل مظاهری و سارا طاهری) به شرح ذیل است:

زمانی که بحث دانش‌بنیان‌ها در کشور مطرح شد، اتفاق جدیدی در ایران رخ داد. در 10 سال نخستی که فعالیت دانش‌بنیان در ایران شکل گرفت، حدود پنج هزار شرکت دانش‌بنیان تاسیس شدند. طبیعی بود این شرایط و فضای جدید نیازمند آزمون و خطا و تجربه بود. ارزیابی شما نسبت به مسیر طی شده معاونت علمی ریاست‌جمهوری چگونه است؟

سال 1389 قانون حمایت از موسسات دانش‌بنیان شکل گرفت. زحمت این کار را هم آقای دکتر واعظ‌زاده کشید. باید از او تقدیر کرد. کمتر از دکتر واعظ‌زاده نام برده می‌شود، در‌حالی‌که زحمت فراوانی کشید. زمان خانم دکتر سلطان‌خواه، هویت معاونت علمی، مقداری پررنگ‌تر شد. با همت رئیس‌جمهور وقت، معاونت علمی کمی شکل و سر‌و‌سامان گرفت و مفهوم شرکت‌های دانش‌بنیان از دل آن قانون درآمد. همان زمان نیز شروع به ترغیب و تشویق شرکت‌ها کردند.

در دوره آقای دکتر ستاری، این مفهوم کنار مفهوم «جریان کارآفرینی و استارتاپی» قرار گرفت. دو موضوع با همدیگر پیش رفتند، شرکت‌های دانش‌بنیان به‌اضافه جریان و تب کارآفرینی و استارتاپی، بلوغ خیلی خوبی پیدا کرد؛ این اتفاقی بود که در گذشته افتاد. 12، 13 سال از قانون حمایت از موسسات می‌گذرد و یک‌سری شرکت ایجاد شده‌اند. شرکت‌هایی نیز از قبل وجود داشته‌اند و دانش‌بنیان شده‌اند. به‌نظرم بزرگ‌ترین اتفاقی که افتاد جریان‌سازی موضوع علم و فناوری و اثر آن بر اقتصاد بود. علم و فناوری، بیشتر در قالب دانشگاه‌ها خلاصه می‌شد اما بستر دیگری تحت عنوان شرکت‌های دانش‌بنیان پیدا کرد که مقداری سمت و سوی اقتصادی داشتند و تجاری‌شرکت بودند. کمی از آن بستر بیرون آمده و تبدیل به گفتمان شد. به سبب همین گفتمان نیز آدم‌های مختلفی در کشور پشت این جریان قرار گرفتند.

از ابتدا که یادمان می‌آید و حداقل از 20 تا 25 سال گذشته که شخصا به‌خاطر دارم، گفتمان رهبری در بحث علم و فناوری بدون هیچ تغییری، حمایت از جریان علمی و فناوری کشور بوده است. به‌واسطه حمایت لاینقطع و تلاش‌هایی که معاونان حوزه فناوری کشور و مسئولان وزارت علوم و دیگر نهادها انجام دادند، اکنون در فاصله سال‌های 1400 تا 1402 و در‌واقع در قرن پانزدهم شمسی، گفتمان بدیهی شده است. اکنون با هر فردی صحبت کنید، یک کلمه دانش‌بنیانی بر سر زبان او قرار دارد.

کاملا جا افتاده است

بله و نباید فراموش شود چقدر ارزش دارد. چندی پیش جلسه‌ای در یکی از دانشگاه صنعتی اصفهان داشتیم و فولاد مبارکه اصفهان به‌عنوان یکی از صنایع بزرگ ایران نیز در آنجا برنامه برگزار کرد. یکی از استادان گفت: «زمانی می‌خواستیم با فولاد مبارکه حرف بزنیم، راهمان نمی‌دادند. باید هزار واسطه پیدا می‌کردیم تا بتوانیم با آنها صحبت کنیم.» کشور در دور تند توسعه اقتصادی از جنس صنعتی قرار داشت؛ فارغ از اینکه متعلق به کیست؟ از کجا می‌آید؟ تحریم هم به این شدت نبود. تجهیزات و قطعات به کشور می‌آمد و پول نفت را هم توسعه می‌داد. کسی به این حرف‌ها گوش نمی‌داد اما حالا صنعت به دانشگاه می‌رود، رویداد برگزار می‌کند، فراخوان می‌دهد و می‌پرسد: «چه کسی می‌تواند کمک کند؟» این تحول پارادایمی را واقعا باید ارج نهاد و قدر دانست.

از ابتدای صحبتم تاکنون خواستم به یک نکته اشاره کنم، به‌نظرم می‌آید دهه گذشته، دهه گفتمان‌سازی، ساختارسازی و هویت‌سازی برای جریان شرکت‌های دانش‌بنیان کشور بود. خدا را شکر توفیقات خیلی خوبی هم داشتیم. بحث تعداد شرکت‌ها به‌عنوان یکی از شاخص‌ها مطرح می‌شود، فهم درستی بوده اما به این معنا نیست که اگر تعداد شرکت‌ها زیاد شود، اقتصاد نیز بهبود می‌یابد. این دو با یکدیگر رابطه مستقیمی ندارند ولی همیشه قاعده‌ای وجود دارد؛ برای راه‌اندازی یک جریان به جرم بحرانی یا حداقلی نیاز است. اگر در کشور، جریانی به راه بیفتد تا بتواند با قدرت جلو برود، نیازمند 20 هزار شرکت یا محتوای شبیه به شرکت است تا بخواهد جریان‌سازی کند. بحث تعداد شرکت‌ها از این نظر عدد مهمی است.

ممکن است کشوری مثل ایران که توسعه پیدا کرده و پیشرفت می‌کند، با 20 هزار شرکت دانش‌بنیان و فناوری آغاز کرده و در افقی 10‌ساله به 100 کشور بزرگ تبدیل می‌شود. نقطه شروع کار این است که واقعا بتوانید ظرفیت خوبی داشته باشید. با هدف‌گذاری رهبری نیز سال 1401 را با قریب‌به 6 هزار و 200 شرکت شروع کردیم. تا ابتدای سال 1401 تحت عنوان دانش‌بنیان ثبت شدند. دستور رهبری این بود که تعداد شرکت‌ها دو برابر شود. ایشان تاکید داشتند که باید شرکت‌های دانش‌بنیان توسعه پیدا کنند، البته دانش‌بنیان به معنای واقعی کلمه. با توجه به اینکه مراجعات به سامانه دانش‌بنیانی ما دو برابر شده و زمانی به سه برابر هم رسیده بود، معاونت علمی می‌توانست رویکرد سهل‌گیرانه‌ای را در‌نظر بگیرد، اما با توجه به دستور رهبری، ترجیح این است هویتی که اعتبار دارد حفظ شود، لذا ارزیابی‌ها انجام شد. نتیجه پایان سال این بود که توانستیم نسبت به سال گذشته به رشد 2 برابری برسیم و در کل 30 درصد افزایش در تعداد شرکت‌ها داشتیم. در‌واقع از 6 هزار و 200 به هشت هزار و 500 رسیدیم.

در سهم دانش‌بنیان از اقتصاد هم رشد داشته‌ایم؟

به این نکته هم می‌رسیم. اول می‌خواهم به نقاط مثبت اشاره کنم. چنانکه گفتم به عدد خوبی رسیده‌ایم. طبق آماری که داریم، از هشت هزار شرکت در سال 1402، حدود 50 درصد قبل از سال 1389 وجود داشته‌اند؛ یعنی ثبت این شرکت‌ها مربوط به پیش از سال 1389 است. 50 درصد دیگر بعد از این سال شکل گرفته‌اند. اگر خوشبینانه نگاه کنیم، این شرکت‌ها وجود داشته‌اند و فرآیندی را طی کرده‌اند و تاییدیه دانش‌بنیان گرفته‌اند. چهار هزار شرکتی که بعدا ایجاد شده‌اند هم باید بررسی شوند چقدر تحت تاثیر مستقیم سیاست‌های معاونت علمی بوده‌اند. من معتقدم یکی از بزرگ‌ترین ماموریت‌های معاونت علمی، جریان‌سازی است. این‌گونه نیست که مستقیما پول خرج کرده و شرکت تاسیس کند چون اصلا معنا ندارد. کار معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری این است که جریان‌سازی کند، دستگاه‌ها را هماهنگ کرده و فرصت‌ها را ایجاد کند. به‌هر‌حال جریانی که معاونت علمی ایجاد کرده به ثبت چهار هزار شرکت بعد از سال 1389 و اضافه شدن به سیستم منجر شده است. چرا به این نکته اشاره کردم؟ شما پرسیدید سیاست‌های جدید معاونت علمی چیست؟ در 10 سال گذشته بحث گفتمان‌سازی، ترویج و همراهی حداقل کلامی عمده دستگاه‌های کشور با جریان دانش‌بنیانی اتفاق افتاده و احساس می‌کنم حالا زمان تاثیرگذاری است.

نام دوره اول معاونت علمی را دوره «ترسیم سنگ بناها» می‌گذارم که قانون مذکور هم در سال 1389 تصویب شد. بزرگ‌ترین دستاورد دوره دوم را «تثبیت جایگاه حقوقی معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری» می‌دانم. دوره سوم نیز دوره «ترویج و فرهنگ‌سازی اقتصاد دانش‌بنیان» بوده است. ستادی هم به همین نام در معاونت علمی وجود داشت. دوره چهارم نیز دوره «تحقق اقتصاد دانش‌بنیان» و شروع اقتصادی این حوزه بود.

دوره‌ها را چندساله در‌نظر گرفتید؟

بنا بر حضور معاونان. من برای تقسیم‌بندی دوره‌ها به معاون نگاه می‌کنم. زمان‌ها کم و کوتاه است اما عمق آنها کم نیست. شاید عمر مدیریت آقای واعظ‌زاده دو سال بوده اما واقعا تاثیرات شگرفی داشته است. اگر آن قانون در سال 1389 تصویب نمی‌شد، اصلا این جریان به راه نمی‌افتاد یا اگر حمایت رئیس‌جمهور وقت از سازوکار معاونت علمی در زمان خانم سلطان‌خواه نبود، قطعا این معاونت حذف می‌شد. صد البته پشت حمایت دولت نیز حمایت رهبری بود. از زمانی که معاونت علمی تاسیس شد، رهبری خیلی محکم پشت این معاونت ایستادند تا کار کند. این صحبت‌ها را مطرح کردم تا به نکته‌ای برسم؛ اکنون لزوم کار این است که حرکت جدیدی اتفاق بیفتد. آن حرکت نیز ورود به اقتصاد و دانش‌بنیان کردن اقتصاد است.

اکنون تجربه 10 ساله‌ای نیز اندوخته‌ایم. انتظار می‌رود تغییر محسوسی در معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری رخ دهد. در‌حال‌حاضر سیاست‌های جدید معاونت علمی و رویکرد آن نسبت به زیست‌بوم فناوری و نوآوری و مجموعه‌های دانش‌بنیان را چگونه باید دنبال کرد؟

دوره چهارم، الزامات دیگری می‌طلبد. تجربیاتی در حوزه دانش‌بنیان کسب کرده‌ایم. وقتی کار را آغاز کردیم، تصور می‌کردیم هرچه تکنولوژی بالاتر باشد، مقدس‌تر و ارزشمندتر است. اگر ملاک‌های ارزیابی شرکت‌های دانش‌بنیان را بررسی کنید، می‌بینید عمدتا بر مبنای پیچیدگی فناوری و دست‌نیافتی بودن تکنولوژی، طبقه‌بندی شده است. البته خوب است ولی کافی نیست. اکنون در نتیجه می‌بینیم شرکت‌هایی که با فناوری بالا کار می‌کنند و در اقتصاد، سهم دارند به نوع 2 و 3 دسته‌بندی می‌شوند و شرکت‌هایی که در موضوعات صرفا فناورانه و لبه علم دنیا فعالیت دارند، نوع یک تلقی شده‌اند. البته این بد نیست. تاکید می‌کنم اگر در لبه علم و فناوری فعالیت می‌کنیم حتما برای ما هدف محسوب می‌شود، منتها اگر فقط روی این موضوع متمرکز شویم، جریان علم و فناوری ارتباطی با اقتصاد نمی‌گیرد. تجربه‌هایی که در 10، 12 سال گذشته کسب کرده‌ایم و اکنون سازوکار ارزیابی دانش‌بنیان‌ها به نقطه‌ای رسیده است که لازم می‌دانم تغییری جدی اتفاق بیفتد. این اتفاق رخ داده و حداقل در 5، 6 ماه گذشته نشست‌های زیادی با دانش‌بنیان‌های متعدد داشته‌ایم. از قول و زبان خودشان شنیده‌ایم این سازوکار ارزیابی باید چگونه باشد.

معاونان محترم زحمت کشیده‌اند و تقریبا دو، سه هفته پیش در کارگروه شورای راهبری فناوری‌ها و تولیدات دانش‌بنیان مصوب شد. آیین‌نامه جدیدی مصوب شده و ان‌شاءالله ظرف دو ماه دیگر ابلاغ و عملیاتی می‌شود. نظام ارزیابی دانش‌بنیان‌ها از صرف هرچه فناوری بالاتری کار کنید به یک فضای بسیط‌تری توسعه پیدا خواهد کرد. هرقدر فناوری بالاتری داشته باشید، هرچه اشتغال تخصصی بالاتری ایجاد کنید، هرچه ارزش افزوده و ثروت بالاتری تولید کرده و هرچه مسائل کشور را بهتر حل کنید، چهار محور بسیار مهم هستند. دیگر لزوما نگاه نمی‌کنند ورودی‌های شما چیست، چه فرآیندی را طی می‌کنید، چه خروجی‌هایی دارید و نقش و تاثیرگذاری شما در اقتصاد چه خواهد بود.

از نظر من، هر فعالیتی که نسبت به فناوری‌های موجود در کشور، بالاتر باشد و در راستای حل مسائل کشور، توسعه پیدا کند، می‌شود «دانش‌بنیان» خطاب شود. اگر دقت کنید، متوجه می‌شوید مفهوم خیلی متفاوتی است؛ این دقیقا همان نگاهی بوده که رهبری نسبت به مقالات دارند. جریانی در کشور درست شده که متاسفانه مقالات را می‌زنند؛ یا از این سوی بام یا آن سوی بام می‌افتیم! مقاله نوشتن بد نیست و خیلی هم خوب است. شاخص اقتدار و تولید علم کشور محسوب می‌شود. اگر به نگارش مقاله توجه نکنیم، عربستان و ترکیه از ایران پیشی می‌گیرند. اعتبار ملی و بین‌المللی هر کشوری به‌شمار می‌رود. اگر مقاله نوشتن را نقد می‌کنیم، منظور این نیست که کلا مقاله ننویسیم بلکه باید مقالاتی را در مسیری قرار دهیم که هم‌راستا با نیازها و فرصت‌های کشور باشد. بعضا دوستان، این مساله را بد فهم کرده‌اند و اتفاقات بدی در‌حال رقم خوردن است.

سوی دیگر نیز این موضوع دیده می‌شود. قبلا در مصاحبه با «فرهیختگان»، ساحت‌های مختلف زنجیره ارزش علم و ثروت را توصیف کردم. علم را توضیح دادم و فناوری نیز به همین شکل است. امکان دارد فناوری در لبه همه فناوری‌های دنیا باشد ولی هیچ تناسبی با بوم، فرصت، اقتصاد، شرایط و نظام نداشته باشد. چنانکه گفتم بالذات بد نیست و بالاخره ارزشمند است ولی اگر بخواهیم اولویت‌بندی کنیم، قطعا فناوری‌هایی که متناسب با نیازها و فرصت‌های ویژه کشور هستند، قطعا ارزشمندتر خواهند بود؛ این نکته بسیار بدیهی است، بنابراین یکی از مناسبات تحول، سوق دادن نظام ارزیابی است. ارزیابی همیشه شروع مختصات محسوب می‌شود. ابتدا ارزیابی بوده و بعد دسته‌بندی، حمایت و جهت‌دهی است. همگی از ارزیابی آغاز می‌شود. ارتقای نظام ارزیابی باید بر این نکات متمرکز باشد که چقدر در حل مسائل کشور و همچنین جذب و به‌کارگیری نیروهای تخصصی تاثیرگذار هستند؛ نیروهایی که واقعا در‌حال انجام کار علمی هستند.

نکته دیگر این است که در نظام ارزیابی، حمایت‌ها متناسب با اندازه شرکت‌ها و اهمیت موضوع در توسعه فناوری باشد. ما این آسیب را داشته‌ایم؛ همین ‌که شرکت وارد عرصه دانش‌بنیانی می‌شد، از آنجا به بعد بین شرکت کوچک با شرکت بزرگ از نظر کاری، اختلاف زیادی وجود نداشت. هر شرکتی از تسهیلات استفاده می‌کرد و هرکدام زرنگ‌تر، بهتر. در نظام ارزیابی جدید نگاه می‌کنیم اندازه شرکت چقدر است و روی چه موضوعی کار می‌کند. هرچه اندازه رشد بیشتر باشد، نگاه متفاوتی وجود خواهد داشت. نظام ارزیابی می‌گوید سال گذشته چقدر رشد کردی؟ اندازه‌ات در‌حال‌حاضر چقدر بوده و چه میزان رشد داشته‌ای؟ همچنین روی چه موضوعی کار می‌کنی و چه مقدار کمک‌کننده حل مسائل کشور است؟ این نظام ارزیابی است.

می‌خواهم به نکته دیگری ناظر بر صحبت‌های قبلی‌ام اشاره کنم. جریان سومی در‌حال اضافه شدن است که «جریان بسترسازی» برای شکل گرفتن شرکت‌های جدید است. معتقدم برای اینکه شرکت در کشور زیاد شود، نباید فقط بنشینم تا چند نفر به سراغم بیایند تا ارزیابی کرده و ترویج کنم مردم به دنبالش بیایند، بلکه باید یک‌سری کارهای فعالانه نیز انجام دهم. باید بسترهایی بسازم که برای مردم جذاب باشد و ترغیب شوند شرکت تاسیس کنند.

اکنون در دانشگاه‌ها، مواردی را سراغ دارم که استادان دانشگاه زیادی، دور و بر خود تیم‌های خوبی جمع کرده‌اند. چند سال است مشغول به کار شده‌اند ولی شرکت نشده‌اند چون تبدیل به شرکت، گرفتاری‌هایی دارد. خوبی تبدیل به شرکت چیست؟ فرض کنید استاد دانشگاهی در میانه بایستد، شرکت تاسیس کند و هویت بسازد، پنج تن از دانشجویان خوب او نیز کنارش قرارش بگیرند و سهامدار شرکت شوند، تعلق خاطری به موجود مشترک ایجاد می‌شود که آدم‌ها را ماندگار و امیدوارتر می‌کند. چرا استاد به سراغ تاسیس شرکت نمی‌رود؟ پاسخ؛ دردسرهای قانون تجارت و شرکت‌داری است. جریان سومی که عرض کردم، بسترسازی برای شرکت‌های نوپا است. در معاونت علمی، یکی دیگر از سیاست‌هایی که پرسیدید به همین مساله اختصاص دارد. می‌خواهیم یک‌سری بستر ایجاد کنیم که برای ایجاد شرکت‌های نوپا جذاب باشد.

می‌خواهم به نکته و عدد جالبی اشاره کنم؛ سال گذشته قریب‌به هزار میلیارد تومان برای کل هشت هزار شرکت دانش‌بنیان، معافیت مالیاتی داشتیم. بنا بر آماری که گرفتیم، اگر به 80 درصد کل شرکت‌های دانش‌بنیان، معافیت مالیاتی بدهیم، عددش زیر 100 میلیارد تومان خواهد بود! یعنی اگر 80 درصد شرکت‌های دانش‌بنیان به‌صورت کامل از پرداخت مالیات معاف شوند، هزینه‌اش 100 میلیارد تومان خواهد بود ولی 20 درصد دیگر هزار میلیارد تومان معافیت مالیاتی دریافت کرده‌اند. یعنی چه؟ یعنی بستر معافیت مالیاتی و معافیت‌هایی از این دست، بیش از آنکه به‌سمت شرکت‌های نوپا برود، به‌سوی شرکت‌هایی رفته که تکنولوژی دارند و توسعه‌یافته‌اند. در ساختاری که طراحی می‌کنیم، نظام حمایت‌ها برای شرکت‌های نوپا، طوری باشد که شرکت نوپا بتواند در سه تا پنج سال اول قوام پیدا کند. معتقدم حداقل سه تا پنج سال طول می‌کشد یک شرکت شکل بگیرد. شرکت طی یک سال درست نمی‌شود. باید بستری بسازیم که استاد دانشگاه، فناور و فردی که تصمیم به تاسیس شرکت گرفت، خیالش راحت باشد سه تا پنج سال در گلخانه است. بداند معاونت علمی مراقب مالیات، بیمه، ایجاد بازار، کمک به استفاده از شبکه آزمایشگاهی کشور و فراهم‌سازی فضای فیزیکی برای استقرار او است. چنانکه گفتم مانند گلخانه علمی می‌کنیم. اگر بتوانم این گلخانه را ایجاد کنم، حالا می‌توانم امیدوار باشم برای عده‌ای جذاب باشد که جهت تاسیس شرکت پیشقدم شوند؛ این سیاست بسیار مهم است که معاونت علمی صرفا از نظام ارزیاب به نظام سرمایه‌گذار و بسترساز تبدیل شود. این مسائل در نظام ارزیابی دانش‌بنیان وجود دارد.

به تاثیر اقتصادی برگردیم؛ اقتصاد چه خواهد شد؟

بعد از گذشت 10، 12 سال از بین این هشت تا 9 هزار شرکت، مطمئنا هزار یا حداقل 100 شرکت وجود دارند که اکنون تاثیرگذار شده‌اند. به‌طور مثال شرکتی هزار تا دو هزار میلیارد تومان فروش دارد. دارو یا تجهیزات پزشکی یا مواد یا نرم‌افزار یا ماشین‌آلات و تجهیزات نفتی تولید می‌کند. شرکت‌های خوبی داریم. باز هم باید خدا را شکر کرده و از مجلس تشکر کرد. رهبری هم تشکر کردند. همان دوستانی که در مجلس، تجربه کار کردن با معاونت علمی را داشتند، نمایندگان جوانی بودند که در معاونت علمی کار کرده و بالا و پایین این معاونت و آنچه اکنون نیاز دارد را می‌شناختند. آنها کنار مدیرانی قرار گرفتند که در این معاونت زحمت کشیده و فهمیده بودند ایراد کار کجاست. بذری تحت عنوان قانون جهش تولید دانش‌بنیان کاشته شده؛ معتقدم این بذر، دوباره همان کاری را خواهد کرد که قانون پیشین در سال 1389 انجام داد. آن قانون در جریان فرهنگ‌سازی و ترویج تاثیرگذار بود و قانون جهش تولید می‌تواند در اقتصاد موثر باشد. این قانون کاملا ظرفیت دارد که درصورت حفظ و محافظت از آسیب‌دیدگی به ایجاد تحول منجر شود. همان‌طوری‌که جریان دانش‌بنیانی مخالفانی داشت و مراقبت‌هایی می‌خواست، جریان اقتصاد دانش‌بنیان هم مخالفان جدی دارد. همان بازی در سطح بزرگ‌تری در‌حال شکل‌گیری است و دنبال می‌شود. عده‌ای می‌خواهند شروع به زدن این قانون کنند. اکنون وظیفه مهم ما، حفظ این قانون است.

حس می‌کنم قانون جهش، بسترهایی را آماده کرده که آن بسترها می‌توانند سنگ بنای اتفاقات جدیدی باشند که از میان شرکت‌های دانش‌بنیان، حداقل 100 شرکت از بین پرچمداران به پیشران‌های اقتصاد دانش‌بنیان تبدیل شوند. نگرش ما این است که ظرفیت‌های قانون 1389 را به سمت شرکت‌های دانش‌بنیان نوپا سوق بدهیم؛ شرکت‌هایی که می‌خواهند به تازگی شکل بگیرند. مثلا معافیت‌های مالیاتی یا بحث‌هایی از این دست را در نظر بگیریم. ظرفیت‌های قانون جهش تولید مانند اعتبار مالیاتی یا مسائل دیگر را به سوی شرکت‌هایی سوق بدهیم که در اقتصاد، بازی می‌کنند. وقتی می‌خواهیم از مالیات کشور به شرکتی اعتبار بدهیم، باید خیلی مراقب باشیم. اگر قرار باشد اینجا با نگرش ترویج و سرمایه‌گذاری به ماجرا نگاه کنیم، حتما ریشه این قانون کنده خواهد شد. چون در کشورمان مدعیانی پیدا می‌شوند که می‌گویند درآمدهای مالیاتی کشور به واسطه این قانون از بین رفت.‌ چنانکه گفتم باید مراقبت کنیم.

تجربه آماده‌ای داریم که به ما می‌گوید جایی که درست مدیریت شده، به ازای هر یک واحد سرمایه‌گذاری، چه از مالیات و چه جای دیگر، هشت برابر ارزش افزوده داشته است. این عدد بزرگی محسوب می‌شود. مثلا شما هزار تومان خرج کرده‌اید، هشت هزار تومان درآمد داشته‌اید. در حوزه نفت و تجهیزات پزشکی و به‌شدت در حوزه دارو چنین درآمدی داشته‌ایم. نگرش ما این است که هدفمند و مراقبانه، ظرفیت‌های قانون جهش تولید را خرج کنیم؛ به قسمی که بتوانیم دفاع کنیم و بگوییم هر A واحدی که هزینه کرده‌ایم، پنج یا شش یا هفت برابر برای کشور آورده داشته است. اگر موتور این اتفاق راه بیفتد و مردم، کشور و مسئولان فقط یک بار طعم دانش‌بنیانی را برای اقتصاد بچشند -نه لزوما برای افتخار- اتفاقات خوبی رخ خواهد داد. تاکنون عمدتا افتخارات و اعتبارات دانش‌بنیانی برای ما خوشحال‌کننده بوده و با خود می‌گفتیم چه تعداد شرکت داریم، ولی سهم همه این شرکت‌ها در «جی دی پی» (تولید ناخالص داخلی) کمتر از سه درصد بوده و سهم محصولات دانش‌بنیان تمام آنها در «جی دی پی» زیر یک درصد است. تاکنون بیشتر بحث افتخار و ترویج مطرح بوده اما اگر بتوانیم با استفاده از ظرفیت قانون جهش، حداقل موفق شویم سالی یک درصد‌ این آمار را بالا ببریم. ممکن است سال اول نیم درصد باشد و سال بعدی بیشتر شود. اگر بخواهیم موتور قانون جهش تولید را روشن کنیم تا به خروجی برسد، یک تا دو سال طول می‌کشد ولی اگر بتوانیم به‌طور متوسط، رشد یک درصدی را تجربه کنیم، تازه آن زمان مردم می‌توانند احساس کنند چگونه زیرساخت علم و فناوری کشور در زندگی آنها تاثیرگذار بوده است. این هدف‌گذاری جدی ماست.

حدود دو سال پیش در گفت‌وگویی که با شما داشتیم، معتقد بودید معاونت علمی در عالی‌ترین حالت باید یک پلتفرم باشد؛ پلفترمی که هدف‌گذاری اصلی‌اش، تشکیل زنجیره تولید ارزش است. ضعفی جدی هم نسبت به فضای موجود تا قبل از ورود به معاونت علمی می‌دیدید. اساسا یک‌سری شرکت دانش‌بنیان هستند که در اقتصاد، تاثیری ندارند. درنهایت حاکمیت در حال بهره‌مندی از آنها است که البته امکان دارد نسبت به کل پنج، شش هزار شرکت تا آن تاریخ نبوده باشد. هنوز نیز همان نگاه را دارید و تلاش می‌کنید آن پلتفرم را ایجاد کنید؟ برای رسیدن به این پلتفرم، حالا که مسئولیت دارید، دقیقا به چه سمتی می‌روید؟

کاملا به این موضوع اعتقاد دارم. اصلا علت معاونت رئیس‌جمهوری بودن اینجا هم همین است. از آنجایی که برایم سوال بود چنین نگرشی درست است یا خیر؛ در اولین دیدار با رهبری، این پرسش را به صراحت مطرح کردم. اگر سخنرانی‌ام را تماشا کنید، می‌بینید گفته‌ام این‌گونه به نظر می‌رسد که معاونت علمی به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور و نه به‌عنوان وزیر عمل می‌کند. وزیر متولی بخشی از اقتصاد است. مثلا وزیر بخش صنعت، وزیر بخش کشاورزی و وزیر بخش بهداشت اما وقتی می‌گوییم ‌معاون رئیس‌جمهور‌، در سایه رئیس‌جمهور قرار دارد. دیگر ‌بخشی‌ نیست بلکه باید فرابخشی باشد. صحبت بنده این بود که به نظر می‌رسد معاونت علمی در جایگاه معاون رئیس‌جمهور، نقش هماهنگ‌کنندگی، همراهی، حمایت و پیگیری توسعه اقتصاد دانش‌بنیان و نظام نوآور در همه دستگاه‌های کشور را دارد. آقا هم محبت کردند و فرمودند نکته‌ای که شما گفتید، ما هم به آن باور داریم و تایید می‌کنیم. این نگاه در مأموریت‌های معاون رئیس‌جمهور وجود دارد که همه دستگاه‌های دیگر باید همکاری کنند. رهبری حتی اشاره کردند وزارت آموزش عالی باید به این موضوع توجه داشته باشد. من این فکر را تایید می‌کنم. بعد از آن صحبت، بحث‌هایی که بر سر معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری وجود داشت، بسته شد. مطلقا آن تصورات از بین رفت و جایگاه مشخص شد. انصافا وزارت علوم هم به خوبی کمک و همکاری کرده است.

در حال حاضر ارتباط و تعامل خوبی با وزارت علوم دارید؟

کاملا همراه هستند. انصافا آقای دکتر زلفی‌گل همراهی می‌کند. همه‌جا هم دیده‌ام در صحبت‌های خود می‌گوید معاونت علمی یک چتر عمومی روی دستگاه‌ها دارد و ما هم یکی از بازوها و ابزارهای این حوزه در دانشگاه‌ها هستیم. به هیچ وجه مسائل و مشکلات گذشته وجود ندارد. مطلقا چالش خاصی نیست. اگر قرار باشد با این نگرش، به صورت مستقیم مجری نباشیم، نمی‌توان نتیجه گرفت. مگر معاونت علمی چه میزان ابزار اجرایی دارد؟ کل پرسنل را با همدیگر جمع کنید، پانصد نفر نمی‌شود. مانند وزارت علوم نیست که در سراسر کشور دم و دستگاه داشته باشد. در این نگرش، معاونت علمی حتما باید پلتفرم باشد. اینکه به اصلاح قوانین یا آیین‌نامه‌های ارزیابی اشاره می‌کنم یا بر ایجاد بستر از نظر حمایتی تاکید دارم تا مردم به تاسیس شرکت‌های دانش‌بنیان علاقه‌مند شوند، همگی مفاهیم پلتفرمی است.

پیش‌تر گفته بودید سوزنبانی علم هم وظیفه معاونت علمی است. گفت‌وگوی ما بیشتر به سمت اقتصاد و صنعت رفت. شما در صحبت‌های خود اشاره کردید و ما هم گزارشی منتشر کردیم که از حیث تولید مقاله و علم، اولا کند پیش می‌رویم و ثانیا در بعضی حوزه‌ها از کشورهای منطقه عقب هستیم. از آنجایی که وظیفه سوزنبانی برای معاونت علمی در نظر می‌گیرید، نقش این معاونت در این فضا کجاست؟

این حرف خیلی مهمی است. تمام سازوکاری که در معاونت علمی چیدم، تغییراتی که در این معاونت ایجاد شده و ارتقاهایی که در ساختار صورت گرفته، همگی ناظر بر همین موضوع است. معاونت علمی را در پنج موضوع، وظیفه‌مند می‌دانم. اول، جریان‌سازی و حمایت از نظام اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی در کشور بوده که مغفول مانده است. من معاونت علمی را موظف می‌دانم که از نظامات اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی حمایت کند. عرض خواهم کرد چه حمایتی مد نظرم است. دوم، جریان‌سازی برای توسعه علمی کشور. سوم، جریان‌سازی، هدف‌گذاری و هماهنگی برای توسعه فناوری در کشور. چهارم، ایجاد زیرساخت و جریان‌سازی برای شکل‌گیری اقتصاد دانش‌بنیان و پنجم، حمایت از جریان‌های کارآفرینی جدید. پنجمین مورد را از باب اینکه معاونت علمی در دوره سوم خیلی خوب به آن پرداخت، کماکان جزء وظایف این معاونت می‌دانم ولی از نظر ساختاری جزء وظایف وزارت کار است. انتظارم این بوده و هست که وزارت کار به حدی توسعه پیدا کند که بتواند جریان کارآفرینی را پشتیبانی کند. باید وزارت کار به قدری توسعه بیاید که حامی و پشتیبان جریان کارآفرینی باشد. با این وجود ما آن را جزء وظایف معاونت علمی می‌دانیم.

عمده تمرکز به‌ویژه در دوره قبلی روی حمایت از جریان کارآفرینی بوده است. روی ‌عمده‌ تاکید می‌کنم چون حرفم به این معنا نیست که در جاهای دیگر تمرکز نبوده است. اگر در اخبار رسانه‌ها و فعالیت‌ها جست‌وجو کنید، خیلی واضح است که عمدتا حمایت از جریان کارآفرینی مورد توجه بوده است. جریان توسعه -‌توسعه فناوری بیشتر، توسعه علم کمتر و حوزه نظریه‌پرداری بسیار کمتر- مغفول مانده است. نگاه من چیست؟ می‌گویم معاونت علمی، هزینه‌ها، کمک‌های مالی و اعتباراتی دارد که آنها در مقایسه با دستگاهی مثل وزارت صمت و وزارت علوم قابل مقایسه نیست. اگر فقط حقوق صد هزار استاد دانشگاه را محاسبه کنید، به عدد خیلی بزرگی می‌رسید، پس نمی‌توانم نقش صف در حمایت از تولید علم را بازی کنم. باید چه کنم؟ باید جذابیت‌هایی دور از مسیری ایجاد کنم که اکنون وجود دارد. استادان زیادی در دانشگاه کار می‌کنند. حقوق می‌گیرند. دانشجویان می‌آیند و می‌روند و کسی با آنها کاری ندارد. اگر من بتوانم پنج ریل درست کرده و جاذبه ایجاد کنم تا آدم‌هایی که هستند در این ریل‌ها حرکت کنند، حتی بعد از اینکه دیگر هل ندهم، آدم‌ها روی همان ریل‌ها حرکت خواهند کرد. چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟ فرض کنید من پنج موضوع جذاب برای کشور ‌احصا کنم؛ مثل همان کاری که در زمان توسعه نانو انجام دادیم. برای پنج محور که در آن جایزه می‌دهیم، حمایت می‌کنیم و هر کسی مقاله بدهد، به او گرنت می‌دهیم. ریل‌گذاری کنیم. به‌طور مثال در هوش مصنوعی و رباتیک، حمایت‌هایی را تعریف می‌کنیم. جایزه بزرگی نیز در نظر گرفته و می‌گوییم هر فردی این مسیر را طی کند، به حمایت‌ها و اعتبارات دست پیدا می‌کند. اگر این کار را انجام بدهم، جریانی که وجود دارد، حقوق می‌گیرد و زندگی می‌کند، به این سمت تغییر مسیر خواهد داد.

به دانشگاه‌های کشور نگاه کنید؛ صد هزار عضو هیات‌علمی و چند میلیون دانشجو دارند. هر فرد روی موضوعی که به آن علاقه دارد، کار می‌کند. ستاد نانو 20 سال پیش چه کار کرد که جریان موفقی در این ماجرا ایجاد کرد؟ چگونه توانست نزدیک به دو هزار نفر از استادان خوب دانشگاه را به سمت این جریان جذب کند؟ آنها گفتند هر فردی در تمام حوزه‌های نانو، مقاله خوبی چاپ کند، به او گرنت خوبی اعطا می‌شود؛ گرنتی که معادل 30 تا 50 میلیون تومان امروز است. به‌یکباره استادان زیادی تغییر فیلد دادند و در این حوزه فعال شدند.
انرژی‌هایی که از سوی ستاد نانو هزینه شد، شاید در مجمع هزار گرنت 30 میلیون تومانی به پول امروز بود. اصلا در نظر بگیریم 50 میلیون تومان اعطا شده است. فرض کنید هزار مقاله در سال تولید شود. هزار تا 50 میلیون تومان می‌شود 50 میلیارد تومان. با 50 میلیارد تومان، هزار استاد که حقوق‌شان چندصد میلیارد تومان می‌شود، به حوزه‌ای خاص سوق داده‌ایم. من به این کار ریل‌گذاری می‌گویم.

در معاونت علمی، فناوری و اقتصاد را ریشه‌های اصلی کار در نظر گرفته‌ایم و بیشتر تمرکزمان را روی آنها گذاشته‌ایم. حوزه‌های فناوری که واقعا در کشور، فرصت و نیاز جدی ما محسوب می‌شود، کجاست؟ ستادهای توسعه فناوری که اکنون شکل گرفته‌اند دقیقا فناوری و ‌موضوع‌ هستند. هوش مصنوعی و رباتیک، زیست‌فناوری، نانوفناوری، علوم شناختی و مواد پیشرفته؛ همگی موضوع به شمار می‌روند. 8، 9 ریل در فناوری گذاشته‌ایم؛ موضوعات فناورانه‌ای که مورد نیاز کشور است و در ایران، فرصت محسوب می‌شود. آنها ستادهای توسعه فناوری نام گرفتند. به این ستادها گفتیم لازم نیست شما نگاه کنید چند دربیاورید بلکه فقط تمرکز کنید فناوری را توسعه بدهید. برای توسعه فناوری نیز اولا به نیازهای کشور توجه کنید، ثانیا ببینید ترندها و روندهای جهانی چیست و ثالثا دانشمندان خودمان چه نظری دارند؟ ممکن است حرف تازه‌ای داشته باشند. با این سه شاخص، فقط فناوری را توسعه بدهید.

زمانی در معاونت علمی، شرکتی وجود نداشت و فقط باید فناوری توسعه پیدا می‌کرد. معاونت ‌علمی و ‌فناوری‌. ستادها صرفا ستادهای توسعه فناوری بودند. اواخر کار دیده‌ایم ستاد انرژی یا معدن نیز تشکیل شده، چون حس می‌کنیم کم کم باید وارد بخش‌های اقتصاد شوند. بنابراین با یکدیگر مخلوط می‌کنیم. 9 ستاد توسعه فناوری شکل گرفته و اکنون 12 ستاد فعال در توسعه اقتصاد دانش‌بنیان داریم که ‌بخشی‌ هستند. ستاد توسعه اقتصاد دانش‌بنیان غذا و کشاورزی، سلامت، معدن، نفت، پتروشیمی و ماشین‌سازی که همگی فرصت‌های کشور به شمار می‌روند. پس دو دسته ستاد داریم.
عمده کارهای آنها حمایت از گروه‌های دانشگاهی، استادان و شرکت‌های دانش‌بنیانی است که فناوری را ناظر به نیازهای کشور، فضای روز دنیا و نظرات دانشمندان خودمان توسعه دهند. توسعه اقتصادی و کار آنها به این شکل است که با ظرفیت دستگاه‌ها، بخش خصوصی بزرگ و صنایع بزرگ کشور، فرصت اقتصادی ایجاد می‌کنند برای شرکت‌هایی که تاسیس شده‌اند. وقتی شروع می‌کنیم و هیچ شرکتی وجود ندارد، فقط باید بگوییم توسعه فناوری بدهید، اما حالا نزدیک به 10 هزار شرکت فعال هستند. رویکردی رو به آینده داریم و باید توسعه فناوری اتفاق بیفتد. البته مهم است که شرکت‌های جدیدی تاسیس شوند یا ایده‌های نوین در شرکت‌هایی پیگیری شوند که قبلا بوده‌اند؟ یک رویکرد ناظر به گذشته است. توانمندی‌هایی کسب کرده‌ایم.
ستاد توسعه اقتصاد دانش‌بنیان ‌بخشی‌ است. به‌طور مثال در بخش کشاورزی و غذا، همه فناوری‌ها به کار می‌رود. فناوری‌ها در بخش‌های مختلف به کار گرفته می‌شود.

اینجا نیاز به سند بالادستی احساس نمی‌شود؟ اگر به کشورهای مطرح دنیا نگاه کنیم؛ از آلمان که انقلاب صنعتی چهارم را آغاز کرد تا ژاپن که جامعه پنجم نامیده می‌شود و چین با مدل 2049 پیش می‌رود. به نظر می‌رسد همه کشورها به تکاپو افتاده و این ضرورت را درک کرده‌اند و سند بالادستی با محوریت همین موضوع دارند ولی در کشور ما نه چندان دغدغه‌اش احساس می‌شود و ‌نه به این سمت حرکتی صورت می‌گیرد.
قسمت اول صحبت شما درست است ولی بخش دوم صحیح نیست. در دیدار کارگزاران نظام با رهبری در شب چهاردهم ماه مبارک رمضان، آقا جمله‌ای فرمودند. سخنرانی ایشان در حوزه اقتصاد دانش‌بنیان بسیار عمیق بود. رهبری، دولت را موظف کردند نقشه راه دانش‌بنیان شدن اقتصاد را استخراج کند. بلافاصله این موضوع در دولت مطرح شد. یک هفته بعد معاونت علمی موظف شد این کار را انجام دهد. ما ظرف مدت یک ماه تا 40 روز واقعا با بیش از هزار ساعت کار و البته تجربیاتی که داشتیم، مواردی را آماده کردیم.
شخصا فقط در این سه، چهار سال گذشته به‌طور متوسط 30، 40 هزار صفحه در حوزه کشورهای مختلف دنیا، مطالعه داشتم تا ببینم چه کارهایی انجام داده‌اند. با آدم‌های بزرگی در این حوزه صحبت کرده‌ام؛ آدم‌هایی که وقت گذاشتند و تجربه داشتند و همچنین گذشتگانی که قبلا در جاهای مختلف مدیریت کرده‌اند. سندی استخراج شد و پیش‌نویسی تحت عنوان «پیش‌نویس سند دانش‌بنیان شدن اقتصاد» منتشر کردیم. این پیش‌نویس را برای رهبری و دولت فرستادیم تا در مسیر قرار بگیرد. به هر حال کار خودمان را انجام می‌دهیم، چون این سند را در اختیار داریم.

قرار است این سند روشن‌کننده مسیر تکنولوژی و صنعت باشد؟

احسنت. در سند به دنبال همین موضوع هستیم تا این اتفاق بیفتد. اکنون تحقیقا، نقش‌های المان‌های معاونت علمی، خیلی واضح و شفاف مشخص شده و واقعا درهم‌بودگی وجود ندارد. ما ستادی تحت عنوان «ستاد توسعه فناوری‌های حکمرانی و مالی» داریم که کنار معاونت توسعه سیاستگذاری و معاونت‌هایی از این دست قرار می‌گیرد. حوزه حمایت از اندیشکده‌ها، اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی کاملا در این جریان مدیریت می‌شود. «بنیاد علم» داریم. صندوق سابق پژوهشگران که تبدیل به بنیاد علم شده و به‌زودی به شورای عالی می‌رود و مصوب می‌شود. قرار و برنامه چیست؟ دقیقا ریل‌گذاری برای علم. کل‌«Fund»‌ها و حمایت‌ها در یک‌سری حوزه شاخص از علم اتفاق می‌افتد؛ حوزه‌هایی که می‌دانیم برای فناوری و اقتصاد برنامه داریم.

قاعدتا باید مبتنی‌بر سند باشد

بله. احصا کردیم و گفتیم یک واحد حمایت عمومی داریم که از هر کار علمی انجام می‌دهیم. دو واحد حمایت نیز به کسانی اختصاص می‌دهیم که در این حوزه‌های علمی فعالیت کرده و کار شاخص می‌کنند؛ این می‌شود ریل‌گذاری علم. مثلا نقشه جامع علمی کشور را در نظر بگیرید. «جامع» دو معنی دارد؛ یکی، هرچه در عالم هست را جمع کنید تا بشود نقشه جامع که قطعا غلط است. دوم، جامع صفات و ویژگی‌های شما بوده، یعنی با صفات و ویژگی‌های شما جمع شده باشد. نظر من درخصوص نقشه جامع علمی کشور، همین است.
شاید حوزه‌ای باشد که اصلا نخواهیم به آن ورود کنیم و زمینه‌اش را نداریم. حداقل تصمیم جدی برای ورود نداشته یا اولویت ما نیست. با آن نگرش، کار ‌بنیاد علم‌ در فناوری چیست؟ این بنیاد باید به حوزه‌های علمی جهت‌دهی کند که می‌دانیم و بعدا با خروجی‌های آن کار داریم. ستادهای توسعه فناوری‌های راهبردی که 9 مورد هستند، دقیقا ناظر به نیازهای کشور بوده‌اند. می‌توانید عددهای مربوط را ببینید. دقیقا ناظر به گفتمان رهبری هستند. ما در زمینه گفتمان، چیزی کم نداریم و نیازی نیست کشف کنیم چه نیازهایی داریم. از هر آدم نسبتا آگاهی بخواهید که پنج فناوری مورد نیاز در کشور را نام ببر؛ قول می‌دهم 80 درصد حرف‌هایش صحیح خواهد بود. به قدری نیازمندی‌های کشور واضح بوده و از بس گفته شده، دیگر نیازی به کشف ندارد. فقط کافی است پای آن محکم بایستیم.

نقطه مقابل و فرآیند بعدی اقتصاد، ستادهای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان ‌بخشی‌ هستند. مأموریت آنها این است که در هر بخشی با ظرفیت عظیم ایجاد‌شده قبلی، ناظر به فناوری‌های در حال توسعه، نفوذ پیدا کند. مرکزی برای مدیریت زیرساخت‌ها و نرم‌افزارهای کارآفرینی و استارتاپی است. این بخش نیز کاملا مجزا بوده و ان‌شاءالله به‌زودی سامانه‌ای در معاونت علمی راه‌اندازی می‌شود. این سامانه بسیار ساده بوده و بعد از ورود، چند سوال از شما می‌پرسد. شما که هستید؟ می‌خواهید چه کاری انجام دهید؟

مبتنی‌بر هوش مصنوعی است؟

بله، دقیقا. بر مبنای اینکه می‌خواهید چه کار کنید، دقیقا شما را به محل مورد نظر ارجاع می‌دهد. سیستم کاملا شفاف می‌داند چه مأموریتی دارد. مثال می‌زنم چون مثالش اهمیت دارد. ستاد زیست‌فناوری ما در گذشته همه کار کرده؛ از تجهیز پزشکی، بذر، کشاورزی و مرغ تا واکسن و دارو. هرچه به زیست‌فناوری ربطی داشته را امتحان کرده‌اند. نتیجه این همه کار چه بوده است؟ فناوری، هزینه‌بر است. بعد از مدتی کم‌کم به سمت کلونی‌های بزرگ اقتصادی غش کرده و واقعا تولید فناوری در آن کمرنگ شده است. این دو با همدیگر مخلوط نمی‌شود و اکنون از همدیگر مجزا هستند. به آنها می‌گوییم: «از تو فقط توسعه فناوری می‌خواهم. فردا نگویید فلان قدر دارو تولید کرده‌ام» یا به ستاد زیست می‌گوییم: «تا پایان سال از تو 10 فناوری جدید می‌خواهم. می‌خواهم به من بگویی این فناوری‌ها در کشور نبوده و به دست آورده‌ای؛ این دستاورد است. همه چیز را با هم مخلوط نکن و به من بفروش» همچنین من کاری ندارم. ستاد اقتصاد دانش‌بنیان سلامت چقدر مقاله و فعالیت علمی داشته بلکه می‌خواهم بدانم برای شرکت‌های دانش‌بنیان، چقدر بازار ایجاد کرده یا چند شرکت بزرگ ساخته است؟ این‌گونه ستادها را می‌سنجم.

قبلا مرکز توسعه فناوری‌های راهبردی در معاونت علمی، مجوز شتابدهنده می‌داد، مجوز برای بازسازی ساختمان و حمایت از مقالات اعطا می‌کرد؛ همه چیز در آن بود. وقتی گزارش می‌خواستید، همه را درهم می‌ریخت. در توسعه فناوری راهبردی اصلا کاری با ساختمان ندارم. مرکز توسعه زیرساخت باید توضیح دهد چند متر فضا اضافه کرده است. اکنون فضا کاملا شفاف و قابل اندازه‌گیری است. سند مذکور وجود دارد هرچند هنوز به‌طور کامل مصوب نشده ولی می‌دانیم درحال انجام چه کاری هستیم. ما طبق سند جلو می‌رویم و ان‌شاءالله جواب می‌گیریم.

نحوه تعامل معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری با بخش خصوصی و دستگاه‌ها به‌خصوص دانشگاه‌ها در سیاست جدید به چه صورت است؟ توقع از شما زیاد است؛ قبل از حضور در معاونت علمی، هم در جهاد دانشگاهی و هم در دانشگاه آزاد حضور داشتید. خودتان هم تحصیل‌کرده دانشگاه شریف هستید و در حوزه صنعت نیز دستی بر آتش دارید. فردی چنین جامع‌الاطراف کمتر در حوزه مدیریت دولتی کشور وجود داشته به همین دلیل انتظارات از شما به نسبت دیگران بالاتر است.

ان‌شاءالله آخرین تجربه من خواهد بود! در زنجیره‌ای که ترسیم کردم، گفتم: «علم، فناوری و اقتصاد؛ هرکدام یک بستر دارند» بستر علم کجاست؟ دانشگاه. بستر فناوری کجاست؟ شرکت دانش‌بنیان و تیم تحقیقات و فناوری که در دانشگاه مستقر است. بستر اقتصاد کجاست؟ صنعت. مشخص است هرکدام کجا قرار دارند. حلقه‌های زنجیر چه کار می‌کنند؟

به یکدیگر متصل می‌کنند.
از یک سو به خانه قبلی می‌بندند و از طرف دیگر به خانه بعدی وصل می‌کنند. کار بنیاد علم همین است؛ از یک سمت به حمایت از جریان‌های اندیشه‌ورزی و نظریه‌پردازی بپردازد و از سوی دیگر جریان توسعه فناوری را حمایت کند. عملیات اصلی بنیاد علم کجاست؟ دانشگاه. محور تمام عملیات‌های بنیاد علم دانشگاه‌ها هستند چون دانشگاه تولیدکننده علم است.
مرکز توسعه فناوری‌های راهبردی چه کار می‌کند؟ علم را به فناوری تبدیل کرده و فناوری را به اقتصاد تحویل می‌دهد، بنابراین دو نهاد ما خیلی جدی به دانشگاه متصل می‌شوند. یکی؛ بنیاد علم است که صرفا برای حمایت از عملیات و تحقیقات علمی در دانشگاه‌ها طراحی شده است. هیچ مخاطب دیگری هم ندارد و مطلقا روی دانشگاه متمرکز است تا در دانشگاه، جریان‌سازی کند. مرکز توسعه فناوری وظیفه دارد علم‌های تولیدشده و مقالات علمی نوشته‌شده را در عمل ترکیب و تبدیل یه یک فناوری کند؛ باز هم یکی از سراهای زندگی یا سراهای عملیات آن، دانشگاه است، چون در دانشگاه‌ها، هسته‌های تحقیقات فناوری شکل می‌گیرند.
هسته تحقیقات فناوری با هسته تحقیقات علمی فرق می‌کند. هسته تحقیقات علمی، مقاله تولید می‌کند و دانشگاه فراوان زیاد دارد. هسته تحقیقات فناوری، مقالات تولیدشده را به منصه آزمون و تجربه می‌گذارد و فناوری را توسعه می‌دهد. یکی از بزرگ‌ترین لنگرهای مرکز توسعه فناوری یا همان ستاد توسعه فناوری در دانشگاه است. به دنبال چه کسانی می‌گردند؟ تیم‌های تحقیقات فناوری که محصولات علمی همان دانشگاه یا خودشان را به فناوری تبدیل می‌کنند، پس معاونت علمی از این دو مسیر به دانشگاه وصل می‌شود و کاملا برنامه دارد.

این اتصال خارج از ساختارهای مرسوم مثل مراکز رشد اتفاق می‌افتد؟

اصلا با مراکز رشد کاری نداریم؛ فقط دانشگاه. مخاطب این حوزه، صرفا خود دانشگاه از جمله استاد، هیات‌علمی و آزمایشگاه دانشگاه است، یعنی دانشگاه را دخیل می‌کند. از سوی دیگر توسعه فناوری انجام شده و حالا می‌خواهیم وارد صنعت شویم. مخاطب صنعت کیست؟ صنایع عظیم، دستگاه‌های بزرگ، پتروشیمی، نفت، معدن، خودروسازی، لوازم خانگی و داروسازی. دقیقا کار ستادهای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان، همین است به نمایندگی از شرکت‌هایی که ایجاد شده‌اند - نه دانشگاه - با حاکمیت یا صنعت بزرگ، ارتباط برقرار کرده و فرصت عظیمی را بگیرد و در اختیار ما قرار بدهد.

مثالی می‌زنم؛ اسم این کار را «پلتفرم میانی» یا «سکوی میانی» گذاشته‌ام. یعنی چه؟ فرض کنید من هزار شرکت دانش‌بنیان کوچک و بزرگ در حوزه نفت دارم. اگر بخواهم این شرکت‌ها را به‌صورت مستقیم به وزارت نفت وصل کنم، چند شرکت می‌توانند موفق باشند و به جواب برسند؟ چقدر می‌توانند وزیر نفت را ببینند؟ چقدر می‌توانند با بزرگان حوزه نفت بنشینند؟ نمی‌توانند یا به‌سختی موفق به انجام چنین کاری خواهند شد. نه وقت و نه فضا اجازه این کار را می‌دهد. از طرفی وزیر و سیستم نفت به قدر کافی انرژی و زمان ندارد تا ببیند واقعا چه کار می‌کنند؟ راست می‌گویند و توان حقیقی‌شان چه میزان است؟ من معتقدم معاونت علمی و ستاد اقتصاد توسعه دانش‌بنیان، هیچ کاری غیر از این ندارد و کارش فقط همین است؛ این همان پلتفرم واسط است. من با وزیر نفت صحبت می‌کنم، قسمت بزرگی از اقتصاد را جدا کرده و می‌گویم: «با من کار را ببند» و من هم با شبکه‌ام می‌بندم.

ارسال نظرات
استخدام در آزمایشگاه مخفی؛ اپل کارمندان هوش مصنوعی گوگل را دزدید
توسط جیمز وب صورت گرفت؛ عکاسی از اسب فضایی با جزییات دقیق
آخرین وضعیت بازار رمزارزهای جهان در 11 اردیبهشت 1403 سقوط بیت‌کوین و اتریوم پیش از رویداد هنگ‌کنگ
وبگردی